مقدمه:
 امام جواد علیه السلام  شخصیت ارجمندی که میزان فضایل و حیطه حیات علمی، عبادی و دینی اش، برکسی پوشیده نیست.

در این مطلب آنچه باید درباره امام جواد (ع) در مواجه با نماز  بداتید اشاره مختصری داریم به مباحثی در مورد نماز که در بیان و کلام امام جواد علیه السلام در روایات و مباحث دینی به آنها اشاره شده است.

مباحثی همانند برکت نماز امام جواد علیه السلام در کوفه، سه مورد از کارهای نیکان،  عبادت امام جواد علیه السلام در مسحد کوفه، حکم هفت عضو سجده گاه دزد، حکمی از احکام سجده، نحوه نماز خواندن امام جواد علیه السلام کخ به آنها اشاره می کنیم.

آنچه باید درباره امام جواد در مواجه با نماز بدانید
برکت نماز امام جواد علیه السلام در کوفه
امین الاسلام طبرسی در کتاب إعلام الوری بأعلام الهدی در باب فضایل و مناقب حضرت جواد ـ علیه السّلام‌ ـ آورده است که:

مأمون همواره به حضرت جواد ـ علیه السّلام ـ احترام می کرد و از وی تکریم و تعظیم می نمود، و به فرزندان و خاندانش ترجیح می داد، پس از چندی، حضرت جواد به اتّفاق ام الفضل از بغداد بیرون شدند و به طرف مدینه حرکت کردند.

 هنگامی که به خیابان باب الکوفه رسیدند، و مردم هم از آن جناب مشایعت می کردند، در وقت غروب آفتاب به منزل مسیّب رسید، و در آن جا فرود آمدند و داخل مسجد شدند.

ر صحن مسجد درختی بود که میوه نمی داد، حضرت جواد نزدیک این درخت رفتند و در کنار آن وضو گرفتند، پس از این به خواندن نماز مغرب پرداختند، و بعد از سلام نماز مقداری نشستند و به ذکر خدا پرداختند، و بعد بلافاصله برای نافله برخاستند.

پس از این که چهار رکعت نافله مغرب را به جای آوردند و تعقیب و سجده شکر را انجام دادند، از مسجد بیرون شدند.

هنگامی که خواستند از نزدیک درخت بگذرند، مردم مشاهده کردند، که درخت میوه دارد، از این جریان سخت در تعجّب افتادند، و از میوه آن خوردند و میوه آن درخت بسیار شیرین بود و هسته هم نداشت.
 
رکوع کامل مانع وحشت قبر
قالَ الجواد (علیه‌السلام): مَنْ اتَمَّ رُکُوعَهُ لَمْ تُدْخِلْهُ وَحْشَةُ الْقَبْرِ. (1) امام جواد علیه السلام فرمود: هرکس رکوع نمازش را به‌طور کامل و صحیح انجام دهد، وحشت قبر بر او وارد نخواهد شد.

 قالَ علیه‌السلام: الْخُشُوعُ زینَةُ الصَّلاةِ، وَ تَرْکُ مالایُعْنى زینَةُ الْوَرَعِ. (2)
فرمود: خشوع و خضوع زینت‌بخش نماز خواهد بود، ترک و رها کردن آنچه [براى دین و دنیا و آخرت]سودمند نباشد زینت بخش ورع و تقواى انسان مى‌باشد.

با ارزشمندترین عبادت‌
 قالَ علیه‌السلام: أفْضَلُ الْعِبادَةِ الاْخْلاصُ. (3) فرمود: با فضیلت‌ترین و ارزشمندترین عبادت‌ها آن است که خالص و بدون ریا باشد.

ادب زینت‌ بخش اعمال و عبادات
قالَ علیه‌السلام: التَّواضُعُ زینَةُ الْحَسَبِ، وَالْفَصاحَةُ زینَةُ الْکَلامِ، وَ الْعَدْلُ زینَةُ الاْیمانِ، وَالسَّکینَةُ زینَةُ الْعِبادَةِ، وَالْحِفْظُ زینُةُ الرِّوایَةِ. (4)

فرمود: تواضع و فروتنى زینت‌بخش حسب و شرف، فصاحت زینت‌بخش کلام، عدالت زینت‌بخش ایمان و اعتقادات، وقار و ادب زینت‌بخش اعمال و عبادات؛ و دقّت در ضبط و حفظ آن، زینت‌بخش نقل روایت و سخن است.

سه مورد از کارهای نیکان
امام جواد علیه السلام فرمودند:ثَلاثٌ مِن عَمَلِ الأبرارِ: إقامهُ الفَرائِضِ، ‌وَ اجتِنابُ المَحارِمِ، ‌وَ احتِراسٌ مِنَ الغَفلَهِ فِی الدّینِ(5) سه چیز است که از کار نیکان است: بر پا داشتن واجبات، پرهیز از حرامها، و دوری کردن از غفلت در دین.

شرح حدیث:
«ابرار» که در قرآن هم به عنوان صفتی شایسته برای انسانها والا و مقرّب و الهی به کار رفته است، به مقامی ارجمند اشاره دارد.

در این حدیث، ‌سه عمل از رفتار ابرار و نیکان شناخته شده که حقیقت دینداری و عبودیت کامل به آنها برمی گردد.

یکی «اقامه ی فرایض» است؛ یعنی آنچه از سوی خدا به عنوان تکلیف حتمی و فریضه برای مسلمان بیان شده، ‌مورد عمل قرار گیرد، بر پا شود، ‌اجرا گردد و زمین نماند، ‌که گوشه ای از این فرایض، ‌فروع دین است.

دیگری «اجتناب محارم» است. دوری از آنچه از سوی خداوند حرام و ممنوع اعلام شده است، ‌که قطعاً حکمت و فلسفه ای دارد و به سلامت و سعادت ما می انجامد.
سومین، عقل‌ مواظبت بر اینکه دچار غفلت در دین نشویم.

«غفلت در دین»، ‌گاهی در مرحله ی شناخت و بصیرت است، گاهی در مرحله ی عمل و تعبّد و پایبندی.

«دین»، در کجای ذهن و زندگی ما قرار دارد؟ تا چه حدّ، اندیشه ها و باورهایمان دینی است؟ تا چه حد، ‌مواضع و رفتارمان برگرفته از دستورات دین است و چه مقدار مکتبی هستیم؟

زندگی بر «مدار دین»، شرط مسلمانی است.عمل به واجبات و ترک محرّمات، ‌عرفانِ ناب اسلامی است.

نتیجه این که واجبی و فریضه ای بالاتر از نماز وجود ندارد.راه را اشتباه نرویم و به دیگران هم آدرس اشتباه ندهیم.(6)

 عبادت امام جواد علیه السلام در مسحد کوفه
و از آن جمله آن است که یکی از سلف گفته است که در عراق بودم شنیدم که کسی در شام دعوی پیغمبری کرده است وی را بند آهنین نهاده اند و آورده به فلان جای محبوس است.

به آنجای رفتم دربانان را چیزی دادم پیش وی رفتم وی را با عقل و فهم تمام یافتم، از وی پرسیدم که قصه ی تو چون بوده است؟

گفت من مردی بوده ام از شام به عبادت مشغول در آن مسجدی که می گویند سر مبارک امیرالمؤمنین حسین را رضی الله عنه آنجا نصب کرده بودند،

یک شب روی در قبله نشسته بودم و به ذکر خدای تعالی مشغول بودم. ناگاه دیدم که شخصی از پیش روی من پیدا آمد، و گفت: برخیز برخاستم، مرا اندکی راه ببرد خود را در مسجد کوفه دیدم فرمود که می دانی این جا کجاست؟

گفتم بلی مسجد کوفه است در نماز ایستاد چون از نماز فارغ شد بیرون آمد و من نیز با وی بیرون آمدم اندکی برفت و من نیز رفتم خود را در مسجد رسول صلی الله علیه و سلم یافتم بر روضه ی رسول صلی الله علیه و سلم سلام گفت و در نماز ایستاد.

و من نیز در نماز ایستادم پس بیرون آمد و من نیز بیرون آمدم اندکی برفت خود را در مکه یافتیم طواف کرد و من نیز طواف کردم، پس بیرون آمد و من نیز بیرون آمدم، از من غیب شد و من خود را در آن موضع یافتم از شام که به عبادت مشغول بودم.

از این حال در تعجب ماندم و هیچ ندانستم که آن که بود. چون سال آینده به همان وقت رسید باز آن شخص پیدا شد و مرا همراه ببرد، و هرچه درسال گذشته کرده بود بجا آورد،

و چون وقت مفارقت رسید سوگند بر وی دادم که به آن خدای که ترا به آنچه مشاهده کرده ام قدرت داده است که مرا بگوی که تو کیستی؟

فرمود که: من محمد بن علی بن موسی بن جعفرم. چون بامداد شد آن قصه را با آنان که به من ترددی می داشتند بازگفتم: خبر به والی شام رسید، مرا متهم داشتند به آنکه دعوی نبوت می کنی مرا بند برنهادند وبه همراه خود به اینجا آوردند.

چنین که می بینی. به آن والی رقعه نوشتم و عرض حال وی کردم بر پشت رقعه نوشت آن کسی را که در یکشب وی ر از شام به کوفه بردند و از کوفه به مدینه و از مدینه به مکه و از مکه به شام بگوئید که وی را از حبس ما خلاصی دهند.

ن بسیار بر من گران آمد و مغموم و محزون شدم. چون بامداد کردم به جانب حبس روان شدم تا وی را از آن حال آگاه کنم، لشکریان و نگهبانان را در اضطراب تمام یافتم، پرسیدم که حال چیست؟

گفتند این شخص که دعوی نبوت کرده و وی را حبس کرده بودند دوش غایب شده است نمی دانیم که وی را زمین فرو برده است یا مرغان آسمان بربوده اند. [7] . 

و از آن جمله آن است چون مأمون فوت شد فرمود که فرج ما بعد از گذشتن مأمون سی ماه خواهد بود و چون از قوت مأمون سی ماه گذشت وی را وفات رسید. [8] .

و از آن جمله آن است شخصی گفته است که بر جواد رضی الله عنه در آمدم و گفتم: فلان صالحه دعا رسانیده است و از جامه های شما جامه یی طلبیده است که کفن وی کنند، فرمود که وی از آن مستغنی شده است.

من بیرون آمدم هیچ ندانستم که معنی آن سخن چه بود ناگاه خبر رسید که وی پیش از این سیزده روز یا چهارده روز است مرده است. [9] .

و از آن جمله آن است: که دیگری گفته است با یکی از اصحاب قصد سفر داشتیم، بر جواد رضی الله عنه درآمدیم که وداع کنیم، فرمود:

امروز بیرون مروید و تا فردا صبر کنید، چون بیرون آمدیم صاحب من گفت که من بیرون می روم که بار من بیرون رفته است، من بایستادم و وی برفت، شب در آن وادی که فرود آمد سیل آمد و در آن غرق شد و بمرد. [10]

دست یک سارق از کجا قطع گردد؟
در تفسیر عیاشی، از زبرقان رفیق ابن داود روایت کرده: روزی ابن داود از نزد خلیفه آمد و بسیار غمگین بود، پرسیدم تو را چه می شود؟ گفت: امروز آرزو کردم که أی کاش 20 سال پیش از این مرده بودم. گفتم: چرا؟

گفت: به علت این مرد سیاه [11] أبوجعفر محمد بن علی بن موسی که در پیش أمیرالمؤمنین [12] کاری بر سر من آورد که از عمر خود سیر شدم. گفتم: چه قسم بود این حکایت؟.

گفت: شخصی اقرار به دزدی کرد و از خلیفه خواهش کرد که بر او اقامه حد نماید، و او را از گناه پاک کند. خلیفه تمام فقهاء و علما را در مجلس خود طلبید و محمد بن علی را نیز حاضر گردانید، أول از ما پرسید که موضع قطع دست از کجا باید باشد؟

من گفتم: از (کرسوع) زند است که (مچ) باشد. پرسید: به چه دلیل می گوئی؟ گفتم: (یدی) که خدا در قرآن گفته از انگشتان تا زند است بعلت آنکه خدا در تیمم گفته: «... فامسحوا بوجوهکم و أیدیکم» [13]

یعنی:( در این صورت به خاک پاک و پاکیزه تیمم کنید، و به آن خاک صورت و دستها را مسح کنید) و جماعتی از فقهاء در این سخن با من همدست شدند. و جمعی از علماء گفتند: مرفق همان آرنج است و استدلال به این آیه شریفه نمودند: «... و أیدیکم الی المرافق» [14]

یعنی:چون برای نماز برخیزید صورت، و دستها را تا مرفق (آرنج) بشوئید. بعد از آن خلیفه به محمد بن علی ابن موسی توجه نمود و گفت: تو چه می گوئی؟ حضرت فرمود: حضار گفتند. خلیفه گفت: واگذار سخنان مردم را و سخن خود را بگو.

گفت: مرا معاف دار. گفت: قسم می دهم تو را به حق خدا که بگوئی. گفت: حال که مرا به خدا قسم دادی می گویم، اینها همه حکم خدا را غلط بیان کردند، بلکه قطع انگشتان از فصول «بند انگشتان» باید باشد، و کف دست را بگذارند به دلیل کلام پیامبر «صلی الله علیه و آله» که فرمودند:

سجده بر هفت عضو است وجه (صورت) و یدین (دستها) و رکبتین (زانوها) و رجلین (پاها)، هر گاه دست را از مچ و یا آرنج ببرند دیگر دستی برای او هنگام سجده برای خدا نمی ماند، و خدا فرموده: «و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله أحدا» [15] .

یعنی: و مساجد مخصوص خداست پس نباید با خدا أحدی غیر او را پرستش کنید، و مراد از مساجد همین هفت عضو بدن است، و چیزی که مخصوص حضرت حق باشد دیگر قطع کردن آن راه ندارد.

سپس معتصم را از این کلام حضرت خوش آمد، و أمر کرد تا دست آن سارق را از همانجا که حضرت گفته بود قطع نمودند. ابن أبی داود گفت: در آن ساعت گویا قیامت من برپا شد و آرزو کردم ای کاش پیش از این مرده بودم... [16] .

حکمی از احکام سجده
در کتاب «التهذیب» به سندى از على بن ریان نقل است که گفت: بعضى از اصحاب توسط ابراهیم بن عقبه در طى نامه اى که براى امام جواد (ع) نوشته بودند، از او دربارۀ نماز بر «خُمرة المَدَنیّة» سؤال کردند.

امام (ع) در پاسخ آن ها نوشت: اگر بافت آن، همان است که معمول مى باشد، بر آن نماز بخوان و اگر جور دیگرى است،به طور مثال با پوست بافته شده است، بر آن نماز نخوان. [17] .

در توضیح این حدیث باید گفت: خمره به ضم خا مقدار چیزى است که ایشان صورتش را در موقع سجده بر آن مى گذارد، اگر از حصیر یا از برگ درخت خرما یا مانند آن از گیاه بافته شده باشد، خُمره نامیده مى شود.

پس از بافتن، آن را مى پوشانند، که گاه پوشش آن نیز از جنس خودش مى باشد امّا وقتى پوشش از خمره نباشد و به طور مثال از پوست بافته شده باشد به آن «سیر» مى گویند که جمع آن سیور است.

نحوه نماز خواندن امام جواد علیه السلام
نماز آن حضرت دو رکعت است که در هر رکعت یک مرتبه سوره «حمد» و هفتاد مرتبه سوره «توحید» را مى خوانى و پس از پایان نماز مى گویى:

اَللّهُمَّ رَبَّ الأَرْواحِ الْفانِیَةِ، وَ الأَجْسادِ الْبالِیَةِ، اَسْئَلُکَ بِطاعَةِ الاَْرْواحِ
اى خدا اى پروردگار ارواحى که از این جهان فانى رفته و اى پروردگار اجساد پوسیده از تو مى خواهم به حق فرمانبرى آن ارواح
الرّاجِعَةِ اِلى اَجْسادِها، وَ بِطاعَةِ الاَْجْسادِ الْمُلْتَئِمَةِ بِعُرُوقِها، وَ بِکَلِمَتِکَ
که بسوى اجساد خود بازگردند و به حق فرمانبرى اجسادى که با رگهاى خود پیوند شوند و به حق فرمان

النّافِذَةِ بَیْنَهُمْ، وَاَخْذِکَ الْحَقَّ مِنْهُمْ، وَ الْخَلائِقُ بَیْنَ یَدَیْکَ یَنْتَظِرُونَ فَصْلَ
نافذت در میان آنها و گرفتن حقت از ایشان و در آن حال که خلائق در برابرت به انتظار صدور

قَضآئِکَ، وَیَرْجُونَ رَحْمَتَکَ، وَیَخافُونَ عِقابَکَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ
حکم و امیدوار برحمتت و خائف از عقاب تواند درود فرست بر محمّد و آل

مُحَمَّد، وَ اجْعَلِ النُّورَ فى بَصَرى، وَالْیَقینَ فى قَلْبى، وَ ذِکْرَکَ باِللَّیْلِ
محمّد و بنه نور و روشنى در دیده ام و یقین در دلم و ذکرت را شب

وَالنَّهارِ عَلى لِسانى، وَ عَمَلا صالِحاً فَارْزُقْنى.
و روز بر زبانم و عمل صالح روزى من گردان.[18] .
 
نتیجه:
از مطالبی که در مورد نماز در  کلام امام جواد (ع) گذشت چند مطلب قابل برداشت است.
الف: تسلط اهل بیت علیهم السلام در استباط احکام از قرآن و سیره رسول الله (ص) دلیلی است بر حقانیت چهارده معصوم علیهم السلام.

ب:هر کجا خلفا و حاکمان وقت امام معصوم را برای مناظره و پاسخگویی به مسائل شرعی دعوت کرده اند .قاعدتا تنها دلیل و برهان آنها را پذیرفته اند.

ج:در باب نماز اهل بیت علیهم السلام قاعدتا هر کدام به حکمی از احکام و یا سفارش یا توصیه در رابطه با نماز صادر کرده اند.این نشان ازاین است که نماز تنها راه حقیقت و صراط مستقیم است که هیچ کدام از اهل بیت علیهم السلام از این مسیر خارج نشده اند.

پی نوشت:
1.کافی، ج۳، ص۳۲۱
2.بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۳۱
3.بحارالانوار، ج68، ص245
4.بحارالانوار، ج75، ص91
5.موسوعه کلمات الامام الجواد علیه السلام، ص 242
6-حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی
7. الفصول المهمة ص 271 و 272. شواهد النبوة ص 192 - 191. نورالابصار ص 329.
8. شواهد النبوة ص 192.
9. شواهد النبوة ص 192.
10. شواهد النبوة ص 192.
11. چونکه حضرت جواد «ع» گندم گون بودند.
12. مراد معتصم عباسی بوده، چون ایشان خود را تالی تلو رسول خدا و أهل بیت أطهار علیهم السلام می دانستند.
13. سوره مائده آیه 6.
14 .سوره مائده آیه 6.
15. سوره جن آیه 17.
16.به کتاب مواهب الانوار شیخ علی أکبر نهاوندی ص 540 مراجعه شود.
17. تهذیب الاحکام، شیخ طوسى، ج 2، ص 306، باب 15
18. جمال الاسبوع، صفحه 278 و بحارالانوار، جلد 88، صفحه 189 (با اندکى تفاوت).

منبع:
قزوینی، سیدمحمدکاظم، 1308 - 1373.:زندگانی امام جواد علیه السلام از ولادت تا شهادت/؛ مترجم محمد صالحی. نشر:تهران: یاس بهشت، 1390.
هاشمی، سیدمحمدطاهر، 1292 - 1370.،مناقب اهل بیت علیهم السلام از دیدگاه اهل سنت، نشر : مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی ، 1378(مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان ))
محمدعلی آخوند، چکیده ای از زندگی امام جواد علیه السلام، ناشر : محمدعلی آخوند(مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان )
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/12/26/1970871
https://qunoot.net/Nojavan/App/infos.item.php?showid=254
https://karevansadeghiye.ir/53194
سایت اندیشه قم
* این مقاله در تاریخ 1401/9/23 بروز رسانی شده است.